نقد آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر نقدهای مردم بر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و بررسی آن‌ها

نقد آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر نقدهای مردم بر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و بررسی آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار نقدهای مردم درباره‌ی آثار و اندیشه‌های حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و بررسی آن‌ها توسط دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

منصور هاشمی خراسانی کیست؟!

حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، عالمی مسلمان، بزرگ و مستقل در آسیای میانه و دارای مکتب اعتقادی و فقهی خاص و آثار بسیار ارزشمند در حوزه‌ی علوم و معارف اسلامی مانند کتاب مشهور و جریان‌ساز «بازگشت به اسلام» است که همه‌ی عمر مبارک خود را به اصلاح عقاید و اعمال مسلمانان و مبارزه با بدعت‌ها و انحرافات در مذاهب اسلامی از طریق دعوت به سوی خیر و امر به معروف و نهی از منکر و تربیت شاگردان برجسته و متعهّد پرداخته و برای ساختن زمینه‌ی ظهور خلیفه‌ی خداوند در زمین و تحقّق حاکمیّت جهانی او، از طریق گردآوری و تربیت یاران کافی برای آن حضرت تلاش کرده و از این رو، همواره مورد تعقیب و آزار حکومت‌های منطقه و قدرت‌های جهانی بوده و هدف انواع تهمت‌ها، توهین‌ها و تهدیدهای ایادی آنان قرار گرفته و به همین دلیل، مجبور به زندگی در خفا بوده است
.

این رهبر حکیم، آزاده، شجاع و پرهیزکار که الگوی اعتدال، عقلانیّت و پاسداری از ارزش‌های ناب اسلامی است و از نظر اهل اطّلاع و انصاف، أعلم علمای امّت شمرده می‌شود، خود را وامدار به هیچ دولت، ملّت و مذهبی نمی‌داند و تنها وفادار به اسلام خالص و کامل و حامی حقوق و مصالح مستضعفان جهان و در رأس آنان امام مهدی علیه السّلام است. این زمینه‌ساز عینی حاکمیّت خداوند در زمین، مطلقاً به سوی حاکمیّت خود دعوت نمی‌کند و مدّعی الوهیّت یا نبوّت یا مهدویّت یا بابیّت نیست و تبعاً هر ادّعای مخالف با این درباره‌ی او، محض افترا و ساخته و پرداخته‌ی دشمنان او برای فریب افکار عمومی است.

 

شما می توانید برای آگاهی بیشتر در این باره، به پایگاه اطّلاع رسانی دفتر ایشان به

 آدرس https://www.alkhorasani.com مراجعه فرمایید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۴۷

لطفا نقد شماره 6 کلّیات با موضوع «اهداف و پیامدهای کتاب» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «قیّومی» در تاریخ 28 اسفند 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.

  متن نقد

این جانب مدّتی است که کتاب «بازگشت به اسلام» را مطالعه کرده‌ام و با نهضت علامه منصور هاشمی خراسانی آشنا شده‌ام و آن را سرشار از عقلانیّت و اعتدال یافته‌ام، تا حدّی که شغلم را به خاطر مغایرتش با برخی فرمایش‌های ایشان رها کرده‌ام و به دنبال شغل دیگری می‌گردم، ولی اخیراً در جامعه با افراد و گروه‌های مختلفی برخورد می‌کنم که مدّعی ارتباط با علامه منصور هاشمی خراسانی و نمایندگی از طرف دفتر ایشان هستند، در حالی که حرف‌ها و کارهایشان با چیزهایی که در سایت شما می‌بینم سازگاری ندارد! من به خاطر ارتباط زیادی که با محافل مذهبی در چند شهر ایران دارم مطلع شده‌ام که در این شهرها هم اوضاع به همین منوال است و چنین افراد و گروه‌هایی پیدا شده‌اند و مشغول فعالیتند. در همین شهری که من زندگی می‌کنم زنی هست که خودش را در ارتباط با حضرت فاطمه علیها السلام می‌داند و می‌گوید که من سؤالاتم را از ایشان می‌پرسم و با این ادّعا به سوی علامه منصور هاشمی خراسانی دعوت می‌کند! کس دیگری هم هست که معروف به استخاره گرفتن است و با این حال، خودش را نماینده‌ی ایشان معرّفی می‌کند و مجالسی برگزار می‌کند، در حالی که استخاره گرفتن از نظر علامه معتبر نیست! کسانی را هم سراغ دارم که گرایش‌های قرآنی یا اخباری دارند و به برخی صحابه یا علما یا مسؤولین اهانت می‌کنند و با این حال، خودشان را حامی علامه منصور هاشمی خراسانی می‌شمارند، در حالی که ایشان تا جایی که من دانسته‌ام هم با گرایش‌های قرآنی مخالف است و هم با گرایش‌های اخباری و اهانت به صحابه یا علما یا مسؤولین را جایز نمی‌داند! از برخی دوستانم در شهرهای دیگر هم شنیده‌ام که برخی افراد مدّعی کرامت و ارتباط با امام مهدی و رؤیاهای صادقه، ایشان را سیّد خراسانی می‌نامند و خودشان را در ارتباط با ایشان معرّفی می‌کنند! لذا برداشت من این است که اخیراً حرف و حدیث‌های زیادی در شهرهای مختلف درباره‌ی علامه منصور هاشمی خراسانی به راه افتاده و افراد و گروه‌های زیادی با ادّعای ارتباط با ایشان یا نمایندگی از ایشان، در حال فعالیتند و عدّه‌ای را به دور خود جمع می‌کنند!

سؤال من این است که شما تا چه اندازه در جریان این افراد و گروه‌ها هستید و تا چه اندازه کارها و حرف‌های آن‌ها را تأیید می‌کنید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۴۰

لطفا نقد شماره 1 معیار و موانع شناخت با موضوع «معیار شناخت (عقل)» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «رضا راضی» در تاریخ 29 آبان 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.

  متن نقد
علامه می‌گویند بین شرع و عقل تضاد نیست. آیا نمی‌شود گاهی برای سنجش اعتقاد و درجه‌ی ایمان، این دو خلاف هم باشند، مثل قربانی کردن اسماعیل؟


پاسخ به نقد شماره 1        تاریخ پاسخ به نقد: 1395/9/4

نمی‌شود؛ زیرا این حکم که «می‌شود گاهی برای سنجش اعتقاد و درجه‌ی ایمان، این دو خلاف هم باشند، مثل قربانی کردن اسماعیل»، خود یک حکم عقلی است و با این وصف، نمی‌شود میان شرع و عقل تضادّی وجود داشته باشد! توضیح آنکه عقل اطاعت از امر خداوند را واجب می‌داند و می‌داند که او به کاری امر نمی‌کند، مگر اینکه در آن مصلحت وجود داشته باشد و با این وصف، هنگامی که قطع به امر او پیدا می‌کند، در واقع قطع به وجود مصلحت پیدا می‌کند، هر چند قطع به ماهیّت آن پیدا نکند و از این رو، تعبّداً به وجوب اطاعت از امر او حکم می‌کند؛ خصوصاً با توجّه به مالکیّت ذاتیّه و ولایت مطلقه‌ی او بر موجودات که به او حق می‌دهد آن‌ها را تکویناً با رساندن آفات طبیعی یا غیر طبیعی یا تشریعاً با امر به اتلاف کلّی یا جزئی اخذ کند، بی‌آنکه عقلاً مسؤولیّتی متوجّه او باشد؛ چنانکه فرموده است: «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ» (أنبیاء/ 23)؛ «از کاری که می‌کند بازخواست نمی‌شود و آنان بازخواست می‌شوند». این به معنای آن است که عقل با همه‌ی اعتبارات خداوند مطابقت دارد؛ جز اینکه مطابقتش با بیشتر آن‌ها «تفصیلی» است، مانند اعتبارات جدّی، دائمی و عمومی او از قبیل فرائض و محرّمات اصلی که مصلحت ملحوظ در آن‌ها تفصیلاً معلوم است و مطابقتش با برخی از آن‌ها «اجمالی» است، مانند اعتبارات امتحانی، موقّت و استثنائی او از قبیل ذبح اسماعیل به دست ابراهیم علیهما السّلام و شکستن کشتی مساکین و کشتن کودک به دست خضر علیه السّلام که مصلحت ملحوظ در آن‌ها اجمالاً معلوم است، هر چند تفصیلاً نیز در دنیا -پیش یا پس از امتثال- یا در آخرت معلوم خواهد شد.

از اینجا دانسته می‌شود که همه‌ی احکام خداوند مبتنی بر ملاک‌های عقلی هستند، ولی ملاک‌های عقلی متعدّدند و عقل -از آنجا که علم به غیب ندارد- جز با تلقّی از خداوند نمی‌داند که او در هر موضوع بنا بر کدام یک از آن‌ها حکم کرده است و از این رو، برای شناخت احکام او چاره‌ای جز رجوع به او از طریق رجوع به کتاب و خلیفه‌اش در زمین ندارد؛ بر خلاف عقاید که مبتنی بر حقایق هستند و تبعاً اعتبارات را به آن‌ها راهی نیست و از این رو، عقل می‌تواند اصول آن‌ها را مستقلّاً درک کند، هر چند برای درک فروع آن‌ها مانند احوال آخرت، به اخبار یقینی شرع نیازمند است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۳:۵۹

لطفا نقد شماره 7 معیار و موانع شناخت با موضوع «موانع شناخت؛ جهل و تقلید» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «رضا راضی» در تاریخ 29 آبان 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.

 

 متن نقد
علامه نظام دموکراسی را قبول ندارند؛ چراکه معلوم نیست نظر اکثریّت عقلایی باشد. چرا پیامبر در جنگ خندق نظر اکثریّت را پرسید و با اینکه عقلایی نبود انجام داد؟

پاسخ به نقد شماره 7        تاریخ پاسخ به نقد: 1395/9/2

برادر ارجمند!

چه کسی به شما گفته است که «پیامبر در جنگ خندق نظر اکثریّت را پرسید و با اینکه عقلایی نبود انجام داد»؟! این دروغ بستن بر آن حضرت است که هر کس عمداً مرتکب شده باشد، باید استغفار نماید یا جای خود را در آتش آماده کند؛ چنانکه به تواتر از آن حضرت رسیده است که فرمود: «مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ ٱلنَّارِ»؛ «هر کس عمداً بر من دروغ ببندد، باید جای خود را در آتش آماده کند»! مسلّم است که پیامبر در جنگ خندق با مسلمانان مشورت کرد و مطابق با عقلایی‌ترین نظر آنان عمل فرمود؛ چنانکه خداوند به او آموزش داده و فرموده بود: «فَبَشِّرْ عِبَادِ ۝ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» (زمر/ 17 و 18)؛ «پس بندگانم را بشارت ده؛ همانان که سخنان را می‌شنوند و از بهترینش تبعیّت می‌کنند، آنان هستند که خداوند هدایت‌شان کرده است و آنان هستند که خردمندانند» و عقلایی‌ترین نظر آنان، نظر سلمان فارسی بود که پیشنهاد کرد در مدینه بمانند و پیرامون آن خندقی حفر کنند و پیامبر نظر او را نیکو یافت و از این رو، آن را پذیرفت و نتیجه‌ی آن پیروزی مسلمانان بر احزاب با یاری خداوند بود؛ همچنانکه در جنگ اُحد با مسلمانان مشورت کرد که آیا در مدینه بمانند یا به سوی دشمن بیرون روند و نظر آغازینش این بود که در آن بمانند «وَ کانَ ذٰلِکَ رَأْیَ ٱلْأَکابِرِ مِنْ أَصْحابِ رَسُولِ ٱللّهِ صَلَّی ٱللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ ٱلْمُهاجِرِینَ وَ ٱلْأَنْصارِ» (واقدی، المغازی، ج1، ص210)؛ «و این نظر بزرگان اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از مهاجران و انصار بود» و لزوماً نظر اقلّیّتی از آنان نبود، ولی برخی دیگر از آنان توانستند آن حضرت را برای بیرون رفتن به سوی دشمن قانع کنند، نه با این منطق جاهلی که تعدادشان بیشتر است و آن حضرت باید مطابق با نظر اکثریّت عمل کند، بل با این استدلال عقلایی که ماندنشان در مدینه -حتّی اگر به پیروزی‌شان بینجامد- حمل بر ضعف و وحشت آنان می‌شود و قبایل اطراف را بر آنان جری می‌کند و در درازمدّت به زیان اسلام و مسلمانان است (نگاه کنید به: واقدی، المغازی، ج1، ص210 و 212؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ج1، ص133؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرّشاد، ج4، ص185) و این استدلالی عقلایی بود که پیامبر را قانع کرد و از این رو، به آن اذن فرمود و اگر آن را به زیان اسلام و مسلمانان می‌دانست به آن اذن نمی‌فرمود، هر چند موافق با نظر اکثریّت باشد؛ چنانکه خداوند به او آموزش داده و فرموده بود: «وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ» (أنعام/ 116)؛ «و اگر از اکثر کسانی که در زمینند اطاعت کنی تو را از راه خداوند گمراه می‌کنند، آنان جز از ظن پیروی نمی‌کنند و آنان جز تخمین نمی‌زنند»؛ همچنانکه به مسلمانان آموزش داده و فرموده بود: «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ» (حجرات/ 7)؛ «و بدانید که پیامبر خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند به سختی می‌افتید» و از این رو، بیرون رفتن مسلمانان به سوی دشمن سبب شکست آنان در جنگ نشد؛ زیرا آنان در جنگ به پیروزی رسیدند، ولی به سبب دیگری که نافرمانی‌شان از پیامبر در نگهبانی از تنگه‌ی اُحد پس از مشاهده‌ی پیروزی بود، پیروزی به دست آمده را از دست دادند و شکست خوردند؛ چنانکه خداوند از آن خبر داده و فرموده است: «وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ ۚ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ۚ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنْکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» (آل عمران/ 152)؛ «بی‌گمان خداوند وعده‌اش به شما را راست کرد، هنگامی که آنان را به اذن او قلع و قمع می‌کردید، تا آن گاه که سست شدید و در کار اختلاف نمودید و نافرمانی کردید پس از آنکه به شما چیزی که دوست می‌دارید را نشان داد، از شما کسانی هستند که دنیا را می‌خواهند و از شما کسانی هستند که آخرت را می‌خواهند، سپس شما را از آنان برگرداند تا شما را بیازماید و بی‌گمان شما را بخشید و خداوند دارای فضلی بر مؤمنان است»! بنابراین، شکست مسلمانان در اُحد ناشی از موافقت پیامبر با نظر اکثریّت یا اقلّیّت آنان نبود، بل ناشی از «سستی»، «اختلاف» و «نافرمانی» آنان پس از مشاهده‌ی پیروزی بود که اگر در مدینه هم واقع می‌شد، به شکست آنان می‌انجامید. فارغ از آنکه پیامبر برای قانون‌گذاری و تصدّی حاکمیّت جامعه با مسلمانان مشورت نکرد؛ زیرا قانون‌گذاری و تصدّی حاکمیّت جامعه از شؤون خداوند است و در شؤون خداوند جایی برای مشورت نیست، بلکه برای اداره‌ی امور عادی با آنان مشورت کرد و چنین مشورتی دلیلی برای مشروعیّت «دموکراسی» به معنای قانون‌گذاری و تصدّی حاکمیّت جامعه بر مبنای رأی اکثریّت مردم محسوب نمی‌شود؛ خصوصاً با توجّه به اینکه آن حضرت حتّی در امور عادی، بر مبنای رأی اکثریّت مردم از آن حیث که رأی اکثریّت آنان بود عمل نکرد، بلکه مشورتش با آنان به تعبیر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در کتاب «بازگشت به اسلام» (ص54)، «به منظور کشف معقول‌ترین رأی موجود» بود، اگرچه رأی یکی از آنان مانند سلمان فارسی باشد.

حاصل آنکه لزوم تبعیّت از رأی اکثر مردم قطع نظر از موافقت یا مخالفت آن با حق، بر خلاف واضحات و ضروریّات اسلام است، تا جایی که اعتقاد به آن جز با خروج از اسلام ممکن نیست و با این وصف، کسانی که قانون‌گذاری و تصدّی حاکمیّت جامعه را مبتنی بر رأی اکثر مردم و نه مبتنی بر حکم خداوند می‌دانند، مشرکند و اگر ادّعای مسلمانی داشته باشند، منافق محسوب می‌شوند و خداوند درباره‌ی منافقان فرموده است: «بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا» (نساء/ 138)؛ «منافقان را بشارت بده که برایشان عذابی دردناک است»!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۳:۵۶

لطفا نقد شماره 2 شناخت اسلام با موضوع «مبانی اسلام» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «محمّد یوسف» در تاریخ 16 آبان 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


همه نکات و سخنان درست، اما راه حلّ عملی چیست؟ از کجا شروع شود و چگونه؟ کسی بدون زور و اقتدار موعظه گوش نمی‌کند. منطق و استدلال در کنار زور و اقتدار قابل تأمل است نه فقط با دعوت کردن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۴

لطفا نقد شماره 6 معیار و موانع شناخت با موضوع «جهل و تقلید» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «رضا راضی» در تاریخ 10 مهر 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


با تشکر از جواب‌های بسیار عالی و متقن شما

چطور ایشان جهل را فقدان علم و عدمی می‌داند؟ اگر جهل به معنای عدم علم است و فقدان به معنای عدم است چگونه عدم مانع محسوب می‌شود؟ آیا عدم می‌تواند مانع باشد؟ برخی معتقدند جهل مانند علم خلق شده است (اصول کافی). برخی خیر و شر را وجودی می‌دانند، اما فلاسفه شرور را عدمی می‌دانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۵

لطفا نقد شماره 4  کلّیات با موضوع «درون‌مایه‌ی کتاب» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «داوود کریمی» در تاریخ 21 شهریور 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


این جانب کتاب «بازگشت به اسلام» را مطالعه کردم و باید اعتراف کنم نکات جدید و عمیقی در آن یافتم که تاکنون در کتاب دیگری نیافته بودم و از دیگران نشنیده بودم، ولی نکات بسیاری هم در آن یافتم که نکات تازه‌ای نبود و به حرف‌های برخی جریان‌ها و گروه‌های دیگر شباهت داشت؛ مثل دیدگاه ایشان درباره‌ی تقلید و ولایت مطلقه‌ی فقیه و طاغوت بودن حکومت غیر مهدی و اصل گرایش به مهدویّت و مقابله با استکبار جهانی و دعوت به وحدت اسلامی و شعار البیعة لله و ... که در برخی جریان‌ها و گروه‌های دیگر هم مشاهده می‌شود و عامل مهمّی برای بدبینی به نهضت شماست؛ چون کسانی که این شباهت‌ها را مشاهده می‌کنند با خود می‌گویند که لابد این جریان هم مثل همان جریان‌هاست! مایل بودم بدانم توجیه شما درباره‌ی این مشابهت‌ها چیست؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۸

لطفا نقد شماره 16 شناخت اسلام با موضوع «منابع اسلام؛ خلیفه‌ی خداوند» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «مهدیه» در تاریخ 10 شهریور 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


در سوره مبارکه بقره آیه‌ی 134 خداوند می‌فرماید: «آنان گروهی بودند که در گذشتند، برای آنان چیزی است که کسب کردند و برای شما چیزی است که کسب کردید و شما از کاری که آنان می‌کردند بازخواست نمی‌شوید». حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی نیز در صفحه‌ی 225 کتاب شریف «بازگشت به اسلام» می‌فرمایند: «مسلمانان پسین از کاری که مسلمانان پیشین کردند، بازخواست نمی‌شوند». حال عذابِ نبودن خلیفه‌ی خداوند بر ما وارد شده، آیا این مجازات و تنبیه خداوند به سبب اعمال گذشتگانمان است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۵

لطفا نقد شماره 2 شناخت اسلام با موضوع «مفهوم و مصداق اسلام» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «مهدیه» در تاریخ 10 شهریور 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» صفحه 184 نوشته شده است که خداوند قادر است بواسطه‌ی مرده‌ای سود برساند همان طور که قادر است بواسطه‌ی زنده‌ای سود برساند. آیا در کتاب خداوند و یا اخبار متواتر نمونه‌ای از خیر رساندن مردگان هست؟

پاسخ به نقد شماره: 2 تاریخ پاسخ به نقد:

در کتاب خداوند و احادیث متواتر، نمونه‌ای از سود رساندن مردگان نیامده، ولی آمده که خداوند بر هر کاری قادر است و با این وصف، «قادر است بواسطه‌ی مرده‌ای سود برساند، همان طور که قادر است بواسطه‌ی زنده‌ای سود برساند». توضیح آنکه در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» -به تبع کتاب خداوند و احادیث متواتر- نیامده که مردگان سود می‌رسانند، بل آمده که خداوند قادر است بواسطه‌ی مرده‌ای سود برساند، همان طور که قادر است بواسطه‌ی زنده‌ای سود برساند و مراد از این سود رساندن، وساطت پیامبران و صالحان گذشته برای زندگان با اذن خداوند است؛ زیرا در جهان‌بینی توحیدی، خداوند بر هر کاری قادر است و هیچ خیری جز از جانب او نمی‌رسد و واسطه‌های خیر -خواه در دنیا باشند و خواه در آخرت- مقهور اراده‌ی او هستند و جز با اذن او وساطت نمی‌کنند؛ چنانکه فرموده است: «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ» (بقره/ 255)؛ «آن کیست که جز به اذن او در نزدش وساطت کند» و فرموده است: «مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ» (یونس/ 3)؛ «هیچ وساطت کننده‌ای جز بعد از اذن او نیست» و با این وصف، سود رساندن پیامبران و صالحان گذشته به معنای دعا و استغفار آنان برای زندگان با اذن خداوند، ممکن است و امکان آن کافی است تا خواستن آن توسّط زندگان شرک نباشد؛ زیرا شرک خواستن چیزی از غیر خداوند است که تنها برای خداوند امکان دارد، مانند آمرزش گناهان و شفای بیماران و برآورده ساختن حوائج از غیر مجاری طبیعی و با این وصف، اگر کسی به جای خداوند از پیامبران و صالحان گذشته بخواهد که گناه او را بیامرزند یا بیمار او را شفا دهند یا حاجت او را برآورده سازند، مشرک است؛ جز آنکه اگر خود را مسلمان بشمارد، منافق محسوب می‌شود؛ مگر آنکه از آنان بخواهد یا مقصودش این باشد که برای آمرزش گناه و شفای بیمار و برآورده شدن حاجت او، دعا و استغفار کنند؛ چراکه دعا و استغفار آنان پس از مرگشان مانند دعا و استغفار آنان پیش از مرگشان ممکن و سودمند است و از این رو، خواستن آن از آنان پس از مرگشان شرک محسوب نمی‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۲

لطفا نقد شماره 15 شناخت اسلام با موضوع «منابع اسلام؛ خلیفه‌ی خداوند» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «شیعه اهل بیت» در تاریخ 26  اردیبهشت 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


این گونه که من از کتاب «بازگشت به اسلام» متوجه شدم، برای ظهور حضرت مهدی نوشته شده:

1 . شمار کافی از مردم اراده کنند، در حالی که متأسفانه مردم به غیبت حضرت و لذایذ دنیایی علاقمندترند تا به برقراری عدالت در جهان!

2 . مال، سلاح و نفر کافی جمع آوری شود تا بتوان برای ظهور زمینه‌سازی کرد، در حالی که ما اگر بخواهیم در راستای کسب مال تلاش کنیم، باید به کلّی عقاید اسلامی‌مان را زیر پا بگذاریم، وگرنه با این اوضاع کنونی ایران با روزی 16 ساعت کار هم نمی‌توان یک امرار معاش روزانه داشت، چه برسد به جمع‌آوری مال برای زمینه‌سازی یک حکومت!

درباره‌ی تأمین سلاح هم چندی پیش از پایگاه شما پرسیدم که جنس سلاح امام مهدی چیست؟!! پاسخی که دریافت کردم مرا دلتنگ همان امام زمان افسانه‌ای مسجد جمکران کرد که می‌آید و لبه‌ی شمشیرش را بر زمین می‌کوبد و عدالت در جهان برقرار می‌شود!

برای جمع‌آوری نفر هم در فضای مجازی پایگاه شما فیلتر است و به ما هم اجازه‌ی تبلیغ‌های مجازی نمی‌دهند و برای تبلیغ‌های حضوری ما بارها کتاب شریف «بازگشت به اسلام» را با گل آراستیم و داخل جعبه‌های تزیینی نهادیم و متعلّقاتی از جنس سکه و زر و پول به همراهش کردیم و به دوستانمون هدیه دادیم، ولی افسوس که داخل همان جعبه‌ها از آن نگهداری کردند و آن را نخواندند و گفتند فونت ریزی دارد و چشمانمان آزرده می‌شود و به فکر قلب آزرده‌ی امامشان نبودند!!!

حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی در صفحه‌ی 241 کتاب می‌فرمایند: «دیگر خسته و سرخورده شده‌ام؛ چراکه گویی زمین از مردمان شایسته خالی است». ما نیز حال و روزی این چنینی پیدا کرده‌ایم.

چگونه باید عمل کنیم تا بتوانیم در راه بازگشت به اسلام گام های استوار داشته باشیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۸