نقد آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر نقدهای مردم بر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و بررسی آن‌ها

نقد آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه نشر نقدهای مردم بر آثار علامه منصور هاشمی خراسانی و مکتب بازگشت به اسلام و بررسی آن‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه به انتشار نقدهای مردم درباره‌ی آثار و اندیشه‌های حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی و کتاب بازگشت به اسلام و بررسی آن‌ها توسط دفتر حفظ و نشر آثار ایشان خواهیم پرداخت.

لطفا نقد شماره 2 شناخت اسلام با موضوع «مفهوم و مصداق اسلام» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «مهدیه» در تاریخ 10 شهریور 1395 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.


در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» صفحه 184 نوشته شده است که خداوند قادر است بواسطه‌ی مرده‌ای سود برساند همان طور که قادر است بواسطه‌ی زنده‌ای سود برساند. آیا در کتاب خداوند و یا اخبار متواتر نمونه‌ای از خیر رساندن مردگان هست؟

پاسخ به نقد شماره: 2 تاریخ پاسخ به نقد:

در کتاب خداوند و احادیث متواتر، نمونه‌ای از سود رساندن مردگان نیامده، ولی آمده که خداوند بر هر کاری قادر است و با این وصف، «قادر است بواسطه‌ی مرده‌ای سود برساند، همان طور که قادر است بواسطه‌ی زنده‌ای سود برساند». توضیح آنکه در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» -به تبع کتاب خداوند و احادیث متواتر- نیامده که مردگان سود می‌رسانند، بل آمده که خداوند قادر است بواسطه‌ی مرده‌ای سود برساند، همان طور که قادر است بواسطه‌ی زنده‌ای سود برساند و مراد از این سود رساندن، وساطت پیامبران و صالحان گذشته برای زندگان با اذن خداوند است؛ زیرا در جهان‌بینی توحیدی، خداوند بر هر کاری قادر است و هیچ خیری جز از جانب او نمی‌رسد و واسطه‌های خیر -خواه در دنیا باشند و خواه در آخرت- مقهور اراده‌ی او هستند و جز با اذن او وساطت نمی‌کنند؛ چنانکه فرموده است: «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ» (بقره/ 255)؛ «آن کیست که جز به اذن او در نزدش وساطت کند» و فرموده است: «مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ» (یونس/ 3)؛ «هیچ وساطت کننده‌ای جز بعد از اذن او نیست» و با این وصف، سود رساندن پیامبران و صالحان گذشته به معنای دعا و استغفار آنان برای زندگان با اذن خداوند، ممکن است و امکان آن کافی است تا خواستن آن توسّط زندگان شرک نباشد؛ زیرا شرک خواستن چیزی از غیر خداوند است که تنها برای خداوند امکان دارد، مانند آمرزش گناهان و شفای بیماران و برآورده ساختن حوائج از غیر مجاری طبیعی و با این وصف، اگر کسی به جای خداوند از پیامبران و صالحان گذشته بخواهد که گناه او را بیامرزند یا بیمار او را شفا دهند یا حاجت او را برآورده سازند، مشرک است؛ جز آنکه اگر خود را مسلمان بشمارد، منافق محسوب می‌شود؛ مگر آنکه از آنان بخواهد یا مقصودش این باشد که برای آمرزش گناه و شفای بیمار و برآورده شدن حاجت او، دعا و استغفار کنند؛ چراکه دعا و استغفار آنان پس از مرگشان مانند دعا و استغفار آنان پیش از مرگشان ممکن و سودمند است و از این رو، خواستن آن از آنان پس از مرگشان شرک محسوب نمی‌شود. آری، بنا بر نظر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی «شایسته نیست و ترک اولی شمرده می‌شود» (بازگشت به اسلام، ص185)؛ زیرا اگرچه دعا و استغفار آنان پس از مرگشان ممکن و سودمند است، ولی خواستن آن از آنان در غیابشان وجهی ندارد؛ با توجّه به اینکه آنان عالم به غیب نیستند و طبیعتاً از خوانده شدن در غیاب آگاهی ندارند؛ چراکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز بشری مانند مردم است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» (کهف/ 110)؛ «بگو من تنها بشری مانند شما هستم» و «تبعاً به اقتضای بشر بودنش، قادر به آگاهی از همه‌ی خواندن‌ها و پاسخ دادن به همه‌ی آن‌ها در آنِ واحد نیست و قدرت خداوند نیز بر قادر ساختن او به این کار تعلّق نمی‌گیرد؛ چراکه این کار، به اقتضای محدودیّت ذاتی قدرت بشر، محال است و قدرت خداوند بر محال تعلّق نمی‌گیرد؛ به این معنا که متصوّر نیست خداوند بشری را خدا بسازد» (بازگشت به اسلام، ص188) و از اینجا دانسته می‌شود که «خواندن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در غیبت او به جای خداوند یا در کنارش، بدون اعتقاد به اجابت او با اذن خداوند، شرک است و با اعتقاد به آن، ترک اولی شمرده می‌شود؛ چراکه در هر حال، اولی خواندن خداوند است» (همان، همانجا).

آری، به نظر می‌رسد که خواندن گذشتگان در نزد قبورشان، خواندن آنان در غیابشان محسوب نمی‌شود؛ زیرا از یک سو جسم آنان در قبورشان حاضر است و چه بسا روحشان با آن تعلّق و ارتباطی دارد و از سوی دیگر احادیث متواتری در دست است که نشان می‌دهد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اجساد مشرکان را پس از انداختنشان به چاه بدر مخاطب ساخته و فرموده است: «یا أبا جَهْلِ بْنَ هِشامٍ! یا عُتْبَةَ بْنَ رَبیعَةٍ! یا شَیْبَةَ بْنَ رَبیعَةٍ! یا أُمیّةَ بْنَ خَلَفٍ! یا أَهْلَ ٱلْقَلِیبِ! هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَکُمْ رَبُّکُمْ حَقّاً؟! فَإِنّی وَجَدْتُ ما وَعَدَنِی رَبِّی حَقّاً»؛ «ای أبا جهل پسر هشام! ای عتبه پسر ربیعه! ای شیبه پسر ربیعه! ای أمیّه پسر خلف! ای اهل چاه! آیا چیزی که پروردگارتان به شما وعده داد را حق یافتید؟! هرآینه من چیزی که پروردگارم به من وعده داد را حق یافتم» و سپس خطاب به اصحابش که از این کار او تعجّب کرده‌اند، فرموده است: «ما أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِما أَقُولُ مِنْهُمْ وَ لٰکِنَّهُمْ لا یَسْتَطِیعُونَ أَنْ یُجِیبُوا»؛ «شما نسبت به چیزی که می‌گویم از آنان شنواتر نیستید، ولی آنان نمی‌توانند پاسخ دهند» (برای این مضمون، بنگرید به: سنن سعید بن منصور، ج2، ص314؛ مسند الطیالسی، ص9؛ مصنّف عبد الرزاق، ج5، ص352؛ مصنّف ابن أبی شیبه، ج8، ص479؛ مسند ابن راهویه، ج2، ص573؛ مسند أحمد، ج3، ص104؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ص245؛ صحیح البخاری، ج2، ص101؛ صحیح مسلم، ج8، ص164؛ سنن النّسائی، ج4، ص110؛ ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص180)؛ همچنانکه بارها مؤمنان گذشته را در نزد قبورشان خوانده و به عنوان نمونه، فرموده است: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ ٱلدِّیارِ مِنَ ٱلْمُؤمِنینَ وَ ٱلْمُسْلِمینَ وَ إِنّا إنْ شاءَ اللّهُ بِکُمْ لَلاحِقُونَ أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ فَنَسْأَلُ اللّهَ لَنا وَ لَکُمُ ٱلْعافِیةَ»؛ «سلام بر شما ای اهل این خانه‌ها از مؤمنان و مسلمانان! ما ان شاء الله به شما ملحق می‌شویم! شما برای ما پیشاهنگ هستید و ما در پی شما روان هستیم، پس از خداوند برای خودمان و شما عافیت می‌طلبیم» (برای این مضمون، بنگرید به: مسند الطیالسی، ص203؛ مصنّف عبد الرزاق، ج3، ص574؛ مصنّف ابن أبی شیبه، ج3، ص221؛ مسند أحمد، ج5، ص360؛ صحیح مسلم، ج3، ص65؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص494؛ سنن أبی داوود، ج2، ص87؛ سنن النسائی، ج4، ص94؛ سنن البیهقی، ج4، ص79؛ حمیری، قرب الإسناد، ص122؛ کلینی، الکافی، ج3، ص229؛ ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص179) و این منافی با سخن خداوند در قرآن نیست که فرموده است: «إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ» (نمل/ 80)؛ «هرآینه تو مردگان را نمی‌شنوانی»؛ زیرا مراد از «شنواندن» در آن هدایت کردن است، نه رساندن صدا؛ چنانکه به دنبال آن فرموده است: «وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ» (نمل/ 81)؛ «و تو هدایت کننده‌ی کوران از گمراهی‌شان نیستی! تو تنها کسانی را می‌شنوانی که به آیات ما ایمان می‌آورند پس آنان مسلمان هستند»، در حالی که قطعاً صدای آن حضرت تنها به گوش مؤمنان و مسلمانان نمی‌رسید، ولی تنها آنان بودند که با شنیدن آن هدایت می‌یافتند. از این رو، علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی خواندن پیامبران و صالحان گذشته در نزد قبورشان برای دعا و استغفار را اجازه داده است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:

«نَهَی ٱلْمَنْصُورُ عَنْ مُخاطَبَةِ ٱلْأَمْواتِ إِلّا عِنْدَ قُبُورِهِمْ وَ قالَ: إِنَّهُمْ یَسْمَعُونَ أَصْواتَ ٱلزّائِرینَ»؛ «منصور از مخاطب ساختن مردگان جز در نزد قبورشان نهی کرد و فرمود: آنان صداهای زائران را می‌شنوند»!

دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی؛ بخش بررسی نقدها
تعلیق شماره: 1
نویسنده‌ی تعلیق: رضا راضی
تاریخ تعلیق: 1395/7/3

علامه در جایی فرمودند که درخواست از مردگان جز بر سر مزارشان وجاهت ندارد. با این وصف بفرمایید سلام بر انبیاء و ائمّه از راه دور و نه بر سر مزارشان چه حکمی پیدا می‌کند؟ شاید من جمله‌ی علامه را درست متوجه نشده باشم. اگر این طور است توضیح فرمایید.

پاسخ به تعلیق: 1 تاریخ پاسخ به تعلیق: 1395/7/8

بنا بر نظر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، عبارت مناسب برای سلام بر افراد غایب «سلامٌ علی فلان» است، نه «سلامٌ علیکَ یا فلان»؛ چنانکه خداوند به عنوان نمونه فرموده است: «سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ» (صافّات/ 79) و فرموده است: «سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ» (صافّات/ 109) و فرموده است: «سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ» (صافّات/ 120) و فرموده است: «وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» (مریم/ 15) و فرموده است: «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یَاسِینَ» (صافّات/ 130) و فرموده است: «وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ» (صافّات/ 181)؛ چراکه طبیعتاً افراد غایب صدای متکلّم را نمی‌شنوند و از پاسخ دادن به او ناتوان هستند و از این رو، عقلا افراد غایب را مخاطب قرار نمی‌دهند و اسلام نیز دینی عقلایی است و از این رو، فرموده است: «وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۖ» (أنعام/ 54)؛ «و هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند به نزد تو آمدند بگو سلام علیکم»!

آری، مخاطب ساختن افراد غایب هرگاه به معنای مجازی و با علم و التفات به غایب بودن آن‌ها باشد، نه به معنای حقیقی و با قصد شنواندن به آن‌ها، اشکالی ندارد و در میان عقلا به عنوان یک صناعت ادبی معمول است و نمونه‌ی آن در اسلام نیز سلام نماز است که در آن خطاب به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم گفته می‌شود: «ٱلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها ٱلنَّبیُّ وَ رَحْمَةُ ٱللّهِ وَ بَرَکاتُهُ»، بلکه مخاطب ساختن جمادات نیز از باب استعاره و تمثیل و بدون قصد شنواندن به آن‌ها، جایز است؛ مانند مخاطب ساختن هلال ماه در دعای رسیده از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم که در آن فرموده است: «رَبِّی وَ رَبُّکَ ٱللّهُ»؛ «پروردگار من و تو الله است» (نگاه کنید به: مصنّف ابن أبی شیبة، ج7، ص121؛ مسند احمد، ج1، ص162؛ سنن الدارمی، ج2، ص4؛ سنن الترمذی، ج5، ص167؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج4، ص285؛ طوسی، الأمالی، ص495) و مانند مخاطب ساختن زمین در دعای رسیده از آن حضرت که در آن فرموده است: «یا أَرْضُ! رَبِّی وَ رَبُّکِ ٱللّهُ أَعُوذُ بِٱللّهِ مِنْ شَرِّکِ وَ شَرِّ ما فِیکِ وَ شَرِّ ما خُلِقَ فِیکِ وَ شَرِّ ما دَبَّ عَلَیْکِ»؛ «ای زمین! پروردگار من و تو الله است، به الله پناه می‌برم از شرّ تو و شرّ چیزی که در توست و شرّ چیزی که در تو خلق شده است و شرّ چیزی که بر روی تو می‌جنبد» (نگاه کنید به: مسند احمد، ج2، ص132 و ج3، ص124؛ سنن أبی داود، ج1، ص586؛ نسائی، السنن الکبری، ج4، ص444؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج1، ص447؛ بیهقی، السنن الکبری، ج5، ص253؛ طبرسی، مکارم الأخلاق، ص247) و مانند مخاطب ساختن دنیا در سخن رسیده از علیّ بن ابی طالب که در آن فرموده است: «یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا إِلَیْکِ عَنِّی أَبِی تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ، لَا حَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ غَرِّی غَیْرِی لَا حَاجَةَ لِی فِیکِ، قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِیهَا، فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ و خَطَرُکِ یَسِیرٌ و أَمَلُکِ حَقِیرٌ، آه مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وطُولِ الطَّرِیقِ و بُعْدِ السَّفَرِ و عَظِیمِ الْمَوْرِدِ»؛ «ای دنیا! ای دنیا! آیا به من متعرّض شده‌ای یا به من مشتاق شده‌ای؟! زمان تو فرا نرسیده است، هیهات، جز من را فریب بده که من را در تو حاجتی نیست، سه بار تو را طلاق داده‌ام که در آن رجعتی وجود ندارد؛ چراکه زندگی تو کوتاه و ارزش تو اندک و آرزوی تو ناچیز است، آه از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و بزرگی مقصد» (نگاه کنید به: رضی، نهج البلاغة [تحقیق صالح]، ص480؛ ابن عبد البرّ، الإستیعاب، ج3، ص1108؛ محبّ طبری، الرّیاض النضرة، ج3، ص135؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج24، ص402؛ مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص421؛ زمخشری، ربیع الأبرار، ج1، ص81) و مانند مخاطب ساختن ماه رمضان در سخن رسیده از زین العابدین علیّ بن الحسین که در آن فرموده است: «فَنَحْنُ قَائِلُونَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّه الأَکْبَرَ و یَا عِیدَ أَوْلِیَائِه، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الأَوْقَاتِ و یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ» (الصحیفة السجادیة، ص198)؛ «پس ما می‌گوییم: سلام بر تو ای بزرگ‌ترین ماه خدا و ای عید دوستان او، سلام بر تو ای بهترین همنشین از میان اوقات و ای بهترین ماه از میان روزها و ساعات»، در حالی که روشن است چنین اشیاء بی‌جانی به معنای حقیقی و با قصد شنواندن به آن‌ها خطاب نمی‌شوند؛ چنانکه خداوند درباره‌ی آن‌ها فرموده است: «إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ ۖ» (فاطر/ 14)؛ «اگر آن‌ها را بخوانید خواندن شما را نمی‌شنوند و اگر (فرضاً) بشنوند پاسختان را نمی‌دهند» و با این وصف، خواندن آن‌ها به معنای حقیقی و با قصد شنواندن به آن‌ها وجهی ندارد و یک کار غیر عقلایی است، هر چند از باب «إیّاکَ أَعْنِی وَ ٱسْمَعِی یا جارَةُ»؛ «به در می‌گویم تا دیوار بشنود» صناعتی ادبی محسوب می‌شود و اشکالی ندارد. خواندن افراد غایب نیز همین گونه است؛ به این معنا که اگر با اراده‌ی جدّی و اعتقاد به شنیدن آن‌ها باشد، جایز نیست و اگر با زبان حال و بدون اعتقاد به شنیدن آن‌ها باشد، اشکالی ندارد، مگر اینکه درخواستی از آن‌ها و نه صرف مخاطب ساختن آن‌ها در سلام و کلام باشد که در این صورت ترک أولی محسوب می‌شود، یا باعث سوء برداشت یا سوء استفاده‌ی غالیان و نواصب باشد که در این صورت جایز نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (بقره/ 104)؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! نگویید: <راعنا> (چون دو معنا دارد و ممکن است باعث سوء برداشت یا سوء استفاده‌ی برخی شود) و بگویید <اُنظرنا> و گوش بسپارید و برای کافران عذابی دردناک است»؛ مانند مناجات با انبیاء و ائمّه از راه دور و طلب حاجت از آنان در خلوت به نحوی که پنداشته شود آنان «بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» هستند و در هر جایی حضور دارند، در حالی که این ویژگی خداوند است؛ چنانکه فرموده است: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۖ مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَىٰ ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَىٰ مِنْ ذَٰلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ۖ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (مجادله/ 7)؛ «آیا ندیدی که خداوند هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمین است را می‌داند؟ هیچ زمزمه‌ای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمین آنان است و نه میان پنج نفر مگر اینکه او ششمین آنان است و نه کمتر یا بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنان است هر جایی که باشند، سپس آنان را در روز قیامت از چیزی که انجام دادند آگاه می‌کند، هرآینه خداوند به هر چیزی داناست»! روشن است که چنین علم و حضوری برای غیر خداوند ثابت، بلکه ممکن نیست و با این وصف، خواندن افراد غایب، اگر با اعتقاد به چنین علم و حضوری برای آن‌ها باشد، عین کاری است که مشرکان انجام می‌دهند و اگر بدون این اعتقاد باشد، شبیه کار آنان است و تبعاً هرگاه باعث اشتباه دیگران شود، جایز نیست؛ چنانکه خداوند فرموده است: «ذَٰلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ» (توبه/ 30)؛ «این سخن آنان با دهان‌هاشان است، شبیه سخن کسانی را می‌گویند که از پیش کافر شدند، خداوند آنان را بکشد، به کجا انحراف می‌یابند؟!».

خلاصه اینکه مخاطب ساختن حقیقی افراد غایب با نیّت شنواندن به آنان جایز نیست، ولی مخاطب ساختن مجازی آنان با نیّت شنواندن به خداوند یا افراد حاضر، اشکالی ندارد، مگر اینکه با درخواستی از آنان همراه باشد که در این صورت ترک أولی شمرده می‌شود، یا باعث اشتباه و سوء تفاهم مسلمانان شود که در این صورت جایز نیست.



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی