11. نقد کتاب بازگشت به اسلام؛ شناخت اسلام؛ منابع اسلام؛ خلیفهی خداوند
لطفا نقد شماره 11 شناخت اسلام؛منابع اسلام با موضوع «خلیفهی خداوند» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «هادی» در تاریخ 25 بهمن 1394 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.
ضمن تشکّر از پاسخهای دقیق حضرات به سؤالات مطرح شده و یادآوری این نکته که مراجعین به سایت، پاسخها را با دقّت و ریزبینی بررسی میکنند و کوچکترین خطا یا سهلانگاری در پاسخها از نظر ایشان دور نمیماند و این روند تا رسیدن به نتیجه و تصمیمگیری ادامه خواهد داشت؛ چون در این برههی حساس، گرفتن تصمیم عجولانه هزینههای زیادی در پی خواهد داشت. بعضی از ما در گذشته هزینههای مادّی و معنوی زیادی پرداخت کردهایم که باعث عقبماندگی و سرخوردگی ما در جامعه شده است. از طرفی دلبستگی به امام مهدی و از طرفی ضعف مادی و معنوی، ما را در یک کشمکش طولانیمدّت قرار داده است که گویا پایانی ندارد! از طرفی تحمّل فشارهای درونی و بیرونی جسم و روح ما را خسته و فرسوده کرده است. هر چند شیطان کاملاً بر ما مسلّط نشده و ما هنوز کاملاً تسلیم نشدهایم، ولی خیلی ضعیف و فرسوده شدهایم و احساس خطر میکنیم.
حال از علامه منصور هاشمی حفظه الله درخواست میکنیم که اولاً برای ما بسیار دعا کند و هم دعایی کارساز به ما یاد بدهد تا بوسیلهی آن ضعفهای مادّی و معنوی خود را برطرف کنیم و قوّتی به دست آوریم تا بوسیلهی آن بتوانیم از اهداف متعالی امام مهدی پشتیبانی کنیم و خداوند را خوشنود کنیم.
مگر صاحبدلی روزی ز رحمت
کند در حقّ مسکینان دعایی
پاسخ به نقد شماره: | 11 | تاریخ پاسخ به نقد: | 1394/11/30 |
برادر مؤمن!
حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در پی هر نمازی و خصوصاً در قنوت نماز وتر و سجدهی آخر آن، برای مؤمنان دعا میفرماید و توفیق آنان را از درگاه خداوند مهربان مسئلت میکند؛ همچنانکه دعاهای پاکیزهای مانند دعای مجرّب «منیبین» (گفتار 34) و دعایی برای هر بامداد و شامگاه (گفتار 11) را به آنان تعلیم فرموده و این گونه به ارتباط آنان با منبع هدایت یاری رسانده، ولی روشن است که فاعلیّت خداوند متناسب با قابلیّت بندگان است و دعا برای سنگها فایدهی چندانی ندارد! دیرزمانی است که مؤمنانی مانند جنابعالی، دعوت این انسان بزرگ به سوی «الحقّ المبین» را شنیدهاند و مطابقت کامل و إعجابآور آن با عقل و شرع را به نظاره نشستهاند، ولی به خیال خود در یاری آن «احتیاط» میکنند، در حالی که تعلّلشان در یاری آن «احتیاط» نیست، بل مصداق بارز «بیاحتیاطی» است که شیطان در نظرشان «احتیاط» جلوه داده است تا بدین وسیله آنان را از عمل به تکلیف باز دارد و به صفوف «قاعدین» و «خالفین» ملحق کند؛ همانان که از همراهی با حق در آغاز سر باز میزنند و خداوند آنان را تا ابد از همراهی با آن محروم میکند؛ چنانکه فرموده است: «فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلَىٰ طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا ۖ إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِینَ» (توبه/ 83)؛ «پس اگر خداوند تو را به سوی گروهی از آنان بازگرداند، پس از تو برای خروج اذن خواستند به آنان بگو: هرگز به همراه من خروج نکنید و هرگز به همراه من با دشمنی نجنگید؛ چراکه شما در بار نخست به نشستن راضی شدید، پس دیگر بنشینید با جاماندگان»! این سزای کسانی است که اسلام را در روز غربت آن -روزی که به آنان نیاز دارد- یاری نمیکنند و در انتظار روز پیروزی آن -روزی که به آنان نیازی ندارد- مینشینند، تا برای جمع کردن غنیمت و برای سهمخواهی بیایند؛ یا در جایی بیرون از میدان، به انتظار پایان جنگ مینشینند، تا اگر پیروزی برای حق بود بگویند که ما همواره از اهل آن بودیم و اگر پیروزی برای باطل بود بگویند که ما همواره از آنان حذر داشتیم و هیچ گاه به آنان نپیوستیم؛ چنانکه خداوند دربارهیشان فرموده است: «الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَإِنْ کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ۚ» (نساء/ 141)؛ «کسانی که برای شما انتظار میبرند، پس اگر برای شما پیروزی از جانب خداوند بود میگویند: آیا ما با شما نبودیم؟! و اگر برای کافران نصیبی بود میگویند: آیا ما شما را در میان نگرفتیم و از مؤمنان پاس نداشتیم؟!». اینانند که در روز قیامت به اهل حق استغاثه میکنند و میگویند که به ما نظری بیفکنید تا از نورتان بهرهای بگیریم، ولی به آنان پاسخ داده میشود: «به پشت سرتان باز گردید و نوری برای خود بیابید»! پس میانشان دیواری کشیده میشود که دروازهای دارد و در آن سویش رحمت است و در این سویش عذاب! پس آنان از این سوی آن فریاد میزنند، به گونهای که خداوند از آن خبر داده و فرموده است: «یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» (حدید/ 14)؛ «آنان را آواز میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟! پاسخ میدهند که آری، ولی شما خود را فریب دادید و تعلّل کردید و شک نمودید و آرزوها فریبتان داد تا آن گاه که کار خداوند فرا رسید و شما را فریبنده دربارهی خداوند فریفت»! پس عاقبت این «خودفریبی»، «تعلّل»، «شک» و «پیروی از آرزوها»، آتشی است که مولای کافران و مولای منافقان است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا ۚ مَأْوَاکُمُ النَّارُ ۖ هِیَ مَوْلَاکُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (حدید/ 15)؛ «پس امروز نه از شما و نه از کسانی که کافر شدند فدیهای گرفته نمیشود، جایگاهتان آتش است که مولای شماست و بد جایگاهی است»!
بر این اساس، ما از همهی مؤمنان در سرتاسر جهان میخواهیم که اگر دعوت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به سوی اسلام کامل و خالص و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السّلام را نادرست میپندارند، دلیل نادرستی آن را به ما بگویند و اگر آن را درست مییابند، از خداوند بترسند و در اجابت و یاری آن کوتاهی نکنند؛ چراکه عذاب خداوند شدید است -بسیار شدیدتر از شکنجهی هر حکومتی- و آنان را یارای آن نخواهد بود، در روزی که آنان را بازخواست خواهد کرد و هیچ بهانهای را از آنان نخواهد پذیرفت.
چه شیوا، ژرف و متناسب است حکمتی که یکی از یارانمان ما را از آن خبر داد، گفت:
«قالَ لِیَ ٱلْمَنْصُورُ: أَلا یَأتِینا أَخُوکَ فُلانٌ فَیُعِینُنا عَلیٰ عِبادَةِ ٱللّهِ؟ قُلْتُ: إِنِّی دَعَوْتُهُ -جُعِلْتُ فِداکَ- فَزَعَمَ أَنَّهُ یَخافُ! قالَ: لا وَٱللّهِ لا یَخافُ وَ لَوْ کانَ یَخافُ لَأَتانِی وَلَوْ حَبْواً عَلَی ٱلثِّلْج! فَدَخَلَ عَلَیْهِ جُبَیْرُ بْنُ عَطاءٍ ٱلْخُجَنْدِیُّ، فَقالَ: هٰذا یَخافُ -وَ کانَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَولادٍ صِغارٍ فَتَرَکَهُمْ مُهاجِراً إِلَی ٱللّهِ- ثُمَّ قالَ: مَنْ یَعْذِرُنِی مِنْ قَوْمٍ لا یَأتُونَ ٱلْحَقَّ مَخافَةَ ٱلْباطِلِ وَ لا یَدْخُلُونَ ٱلْجَنَّةَ مَخافَةَ ٱلنّارِ؟! أُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»؛ «جناب منصور به من فرمود: آیا برادرت فلانی به نزد ما نمیآید که ما را در بندگی خداوند کمک کند؟ گفتم: من او را دعوت کردم -فدایت شوم- ولی پنداشت که میترسد! فرمود: نه به خدا سوگند نمیترسد و اگر میترسید به نزد من میآمد اگرچه سینهخیز بر روی برف! در این هنگام جبیر بن عطاء خجندی بر آن جناب وارد شد، پس آن جناب فرمود: این میترسد -و برای او چهار فرزند خردسال بود که آنها را برای هجرت به سوی خداوند وا گذاشت- سپس فرمود: چه کسی من را معذور میدارد دربارهی کسانی که از ترسِ باطل به حق نمیپیوندند و از ترسِ دوزخ به بهشت نمیروند؟! آنان به راستی که زیانکارانند»!