نقد کتاب بازگشت به اسلام؛شناخت اسلام؛ منابع اسلام؛ خلیفهی خداوند
لطفا نقد شماره 3 شناخت اسلام با موضوع «منابع اسلام؛ خلیفهی خداوند» در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ثبت شده توسّط «علی راضی» در تاریخ 23 بهمن 1393 و بررسی آن را مطالعه بفرمایید.
چرا بعد از نام امامان علیهم السلام از ذکر علیه السلام خودداری کردهاند؟! مگر نه این است که خود ایشان هم خلافت این 12 امام را اثبات نمودهاند؟! آیا از برادران اهل سنت شرم دارند که مبادا ایشان را شیعه یا رافضی بدانند؟ و یا اینکه میترسند دچار غلو در مورد آنها شوند؟! شاگردان و اعضای محترم دفترشان، ایشان را با القابی چون سیدنا المنصور و یا حضرت علامه خطاب میکنند که البته از روی احترام است و بحثی در مورد آن نیست. سؤال این است که ایشان چرا اهل بیت را این گونه خطاب نمیکنند مثلاً سیدنا امام علی علیه السلام، سیدنا امام حسن علیه السلام و سیدنا امام حسین علیه السلام و ... سیدنا امام مهدی علیه السلام و ... در هر صورت سلام دادن بر اهل بیت نشانه جهل یا خرافات یا تقلید یا غلو نیست، بلکه ریشه قرآنی دارد ...
پاسخ به نقد شماره: | 3 | تاریخ پاسخ به نقد: | 1393/11/23 |
برادر گرامی!
چنانکه پیشتر در این باره توضیح داده شده (نگاه کنید به: نقد و بررسی 5)، علّت ذکر نکردن «علیه السلام» و «رضی الله عنه» پس از نام اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، بیاحترامی به این بزرگواران نبوده است؛ زیرا اگر دیدهی انصاف را بگشایید و پردهی بدبینی را کنار زنید، میبینید که هیچ کس به اندازهی منصور هاشمی خراسانی به این بزرگواران احترام نگذاشته است؛ با توجّه به اینکه وقتی همگان از نقش آنان در روزگار ما غافلاند، او نقش آنان در روزگار ما را فریاد میزند و وقتی همگان به سوی حاکمیّت خود دعوت میکنند، او به سوی حاکمیّت آنان فرا میخواند و با این وصف، او بسیار بیشتر از امثال جنابعالی با آن «علیه السلام» گفتنهاتان، به آنان احترام میگذارد، ولی بیشتر شما انصاف نمیدهید و جز بنای بر عیبجویی ندارید.
بیگمان علّت ذکر نکردن «علیه السلام» یا «رضی الله عنه» پس از نام این بزرگواران و «حضرت» یا «سیّدنا» پیش از نام آنان، اکتفا به اشتراکات مسلمانان و اجتناب از نمادهای خاصّ مذاهب اسلامی، با هدف ایجاد یک «گفتمان مشترک» در میان امّت اسلام بوده است؛ چراکه اگر پیش از نام اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، «حضرت» یا «سیّدنا» و پس از نام آنان، «علیه السلام» یا «رضی الله عنه» ذکر میفرمود، ناگزیر باید پیش از نام صحابه و پس از نام آنان نیز چنین تعابیری ذکر میفرمود و مثلاً میگفت: «حضرت ابو بکر رضی الله عنه» یا «سیّدنا عمر رضی الله عنه» تا از جانب اهل سنّت متّهم به جانبداری از اهل تشیّع و دامن زدن به اختلاف مسلمانان نشود، ولی در این صورت از جانب اهل تشیّع و کسانی مانند جنابعالی متّهم به جانبداری از اهل سنّت و دامن زدن به اختلاف مسلمانان میشد و تمایز او از اهل سنّت مانند تمایز او از اهل تشیّع قابل تشخیص نبود و پیام ناب اسلامی او در کشاکش بازیهای مذهبی شما ضایع میشد! بنابراین، ایشان با درایتی مثالزدنی، اسلام خالص و کامل را برهنه از همهی پوششهای مذهبی به جهانیان معرّفی فرموده و با این اقدام حکیمانه، اسباب بازگشت هزاران مسلمان شیعه و اهل سنّت به اسلام حقیقی را فراهم ساخته است؛ کاری که هیچ کس پیش از ایشان انجام نداده و از عهدهی هیچ کس جز ایشان بر نیامده است. با این وصف، از امثال جنابعالی انتظار میرود که دست از این عیبجوییها بردارید و به جای جست و جو به دنبال چیزی که بتوانید بر این کتاب ارزشمند و نویسندهی بزرگوارش خرده بگیرید، به استفادهی علمی از آن در راستای بازگشت عملی به اسلام مشغول شوید؛ زیرا شأن این کتاب بسیار فراتر از آن است که بتوان با این قبیل اشکالتراشیها، چیزی از آن کاست و این حقیقتی است که بر اهل علم و تقوا پوشیده نیست. چه خوب است که جنابعالی کسب علم و تقوای الهی را در پیش گیرید و به یاد آخرتتان باشید و موانع شناخت را از خود بزدایید، باشد که مورد رضایت خداوند و رضایت دوستانش در زمین قرار گیرید.